بهار جون سلام دوباره. یادمه قدیما خیلی مطلب می نوشتم تمام خاطراتمو که برای هر سال یک یا دو سالنامه را شامل می شد اما بعد که دیگه رفتم سراغ نویسندگی نوشتن خاطره تموم شد وذهنم شد دفترچه خاطراتم. حالا تو هستی نویسندگی هم هست و من دست تنها باید یک عالمه خاطره را توی ذهنم حفظ کنم خوب این هم نشدنیه دیگه . به همین خاطر و به امید روزی که تو نوشته های منو که برای تو نوشته شدن بخونی برات می نویسم. راستش سعی می کنم بهترین ها را بنویسم اما تا چه حد ممکن باشه نمی دونم. آخه چند وقتیه حالم خیلی خوب نیست همه اش سعی می کنم به تو فکر کنم تا بهتر بشم. خداییش بهترین منبعی هستی که می تونه بهم انرژی بده ولی بعضی وقتها اونقدر خالی از انرژی هستم که...