زنگوله پا، مامان کارکارو
کوچیک بودی، حدود دو ساله. تو ذهن خودت اسم منو گذاشته بودی زنگوله پا. فکر میکردی منم مثل بز زنگوله پا تو داستان شنگول و منگول، وقتی میرم سرکار، دارم میرم دنبال غذا. خاله لیدا خیلی از این تعبیرت خوشش اومده بود و همیشه به من میگفت، زنگوله پا، مواظب باش گرگه نخورتت.
حالا هم که بزرگ شدی، اسم منو گذاشتی مامان کارکارو. هر وقت کاری باهام داری و میگم الان کار دارم، حتما میگی: ای مامان کارکارو.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی